رحمانی دِهنودشت، محمد (1 مهر ۱۳۳۹-21 بهمن ۱۳۶۱)، مسئول استحکامات گردان مهندسی ـ رزمی ۲۳ قدر جنگ جهاد سازندگی استان یزد.
محمد رحمانی دهنودشت در روستای دهنودشت کوشک از توابع شهرستان بهاباد* واقع در شمال شرقی استان یزد* متولد شد. پدرش، علی، کشاورز و کارگر معدن و مادرش، ربابه حیدری، خانهدار بود (رحمانی دهنودشت، اصغر).
محمد دورۀ ابتدایی را در ۱۳۵۰ ش، در روستای کوشک بافق، نزدیک محل کار پدرش (معدن کوشک) و مقطع راهنمایی را در یکی از مدارس بهاباد گذراند. برای ادامة تحصیل در دورة متوسطه به یزد رفت و در هنرستان صنعتی (شهید رجایی کنونی) نامنویسی کرد و در ۱۳۵۷ ش، دیپلم گرفت. و همزمان با تحصیل، در مغازة لوازم الکترونیک و برقکشی کار میکرد؛ نیز با حضور در مسجد روضة محمدیه* (حَظیرة سابق) و پخش اعلامیه و شعارنویسی، به فعالیت سیاسی بر ضد حکومت پهلوی دوم میپرداخت. او پس از گرفتن دیپلم، در انستیتو تکنولوژی شهید صمدیه لباف (شهید صدوقی کنونی) پذیرفته شد و پس از دو سال، در رشتة مکانیک، گواهی کاردانی گرفت ( فرهنگ ... ، ذیل نام). در ۱۰ فروردین ۱۳۵۹، به خدمت سربازی رفت و پس از دو ماه آموزش نظامی عمومی و تخصصی در تهران و شیراز، به زابل فرستاده شد و بیش از یک سال، در آنجا خدمت کرد (کلانتری سرچشمه، ص ۱۰۵–107؛ رحمانی دهنودشت، اصغر).
محمد در حین خدمت سربازی، داوطلبانه برای اعزام به جبهه ثبتنام و پس از اعزام، سه ماه نخست سال ۱۳۶۰ ش را در دشت موسیان در جنوب استان ایلام، در قالب نیروی پشتیبان رزمی مرکز توپخانة ارتش خدمت کرد. سربازی محمد در ۱۶ اردیبهشت ۱۳۶۱، پایان یافت و حدود یک ماه پس از آن، در جهاد سازندگی استان یزد* استخدام شد و پس از مدتی کوتاه، به جبهه اعزام شد و در عملیات والفجر مقدماتی (17 بهمن ۱۳۶۱)، در منطقة عملیاتی فکه ـ تنگة چزابه (منطقهای میان جنوب استان ایلام و شمال غربی استان خوزستان) با هدف پیشروی به سوی العمارة عراق و تهدید آن، با سمت مسئول استحکامات گردان مهندسی ـ رزمی ۲۳ قدر* جهاد سازندگی استان یزد حضور یافت و براثر اصابت ترکش خمپاره به سرش به شهادت رسید. بهسبب عقبنشینی نیروهای خودی، پیکرش مدتها در منطقه باقی ماند و سرانجام، پس از دوازده سال، در ۱۳۷۳ ش، پیکر پاکش در جریان تفحص، پیدا و در زادگاهش به خاک سپرده شد (رحمانی دهنودشت، اصغر؛ کلانتری سرچشمه، همانجا).
شهید محمد رحمانی را به راستگویی، امانتداری، خوشخلقی وصف کردهاند. او اهل نماز شرکت در نماز جماعت و صلة رحم بود و از کار و مطالعه غافال نمیشد (رحمانی دهنودشت، اصغر؛ رحمانی دهنودشت، اکبر). او در انجامدادن وظایف محولشده، کوشا، منضبط و مستعد بود (کلانتری سرچشمه، همانجا).
در بخشی از وصیتنامة شهید چنین آمده است: «من برای رضای خدا به جبهه آمدهام و این راه را آگاهانه و به اختیار خود انتخاب نمودهام و بدانید جهاد در راه خدا بر هر فرد مسلمان واجب است» (ص ۱۰۷).
مآخذ: رحمانی دهنودشت، اصغر (برادر شهید)، مصاحبه با مؤلف، ۲۸ بهمن ۱۳۹۸؛ رحمانی دهنودشت، اکبر (پسرعموی شهید)، مصاحبه با همو، ۲۹ بهمن ۱۳۹۸؛ رحمانی دهنودشت، محمد، «وصیتنامه»، سنگرسازان شاهد (نک: همین مآخذ، کلانتری سرچشمه)؛ فرهنگ اعلام شهدا: استان یزد، به کوشش مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران: شاهد، ۱۳۹۵ ش؛ کلانتری سرچشمه، محمدرضا، سنگرسازان شاهد (زندگینامۀ شهدای جهاد کشاورزی استان یزد)، تهران: ادارهکل امور ایثارگران وزارت جهاد کشاورزی، ۱۳۹۶ ش.
/ محمدحسین کاظمی/